فهرست مطالب کتاب
در حال و هوای سنژرمن
سقط جنین
این مرد و زن
اپل تاچ
آمبر
مرخصی
حقیقت روز
نخِ بخیه
پسر کوچولو
سالها
تیکتاک
سرانجام
از متن کتاب:
زن دیگری با من آشنا شد. زنی بسیار متفاوت که عاشق من شد، زنی که نام دیگری داشت و تصمیم گرفته بود از من مردی کامل بسازد. بدون آنکه نظر من را بپرسد، از من مردی متعادل ساخت و پس از کمتر از یک سال بعد از نخستین بوسهمان که در آسانسور هنگام یک گردهمایی ردوبدل شد، با من ازدواج کرد.
زنی غیرمنتظره. باید بگویم خیلی میترسیدم. زیاد به او فکر نمیکردم و حتما بسیار دلاش را میشکستم. او را نوازش میکردم، اما ذهنام سرگرم هذیانهای خودش بود. موهایش را نوازش میکردم، در میان موهایش در جستوجوی عطرِ دیگری بودم. هرگز به من چیزی نگفت، میدانست به خاطر لبخندهای او، نوازشهایش و به خاطر آن همه عشق ابتدایی و بیطمعی که نثارم میکرد، زندگیام با شبحِ زن دلخواهام آتشی به پا نخواهد کرد. حق با او بود. شبحِ عزیزم گذاشته بود من خوشبخت زندگی کنم