رمان کوتاه خرمگس
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
بدون دیدگاه
رمان کوتاه خرمگس داستانهای نازخاتون خرمگس سالم آقای غفاری چی شد چیکارکردین پس فرد رونمایی کتاب استاد
رمان کوتاه خرمگس داستانهای نازخاتون خرمگس سالم آقای غفاری چی شد چیکارکردین پس فرد رونمایی کتاب استاد
داستان کوتاه کلمات خیس داستانهای نازخاتون کلمات خیس ! آری ازخویش رنجورو دیواری کوتاه ترازخود را برای گیردادن
قصه کوتاه دلقک سیرک داستانهای نازخاتون دلقک سیرک ! یکی بود ، یکی نبود ، غیرازخدا هیچکس
قصه کوتاه خرسی سارا کجا قایم شده داستانهای نازخاتون خرسی سارا کجا قایم شده ! یکی بود ، یکی
قصه کوتاه پیتر آرایشگر کوچولو داستانهای نازخاتون پیتر آرایشگر کوچولو ! یکی بود ، یکی نبود، غیرازخدا هیچکس نبود
داستان کوتاه تشویق داستانهای نازخاتون تشویش ساعت ۲:۱۰بامداد بود در اتاقش تک و تنها جلوی میز تحریرش روبه روی پنجرهی
داستان کوتاه درخت مرموز داستانهای نازخاتون درخت مرموز سمانه امروز از دنده کج پا شدی یه بند داری غر میزنی،
داستان کوتاه ماهی کوچولوی آزاده داستانهای نازخاتون قصه : ماهی کوچولوی آزاده قسمت اول در برکه‌ای در میان درختان
یه تیکه کتاب رنج ما را دو تکه می‌کند. وقتی کسی‌که رنج می‌کشد، می‌گوید: «خوبم… خوبم…» به این دلیل نیست
داستان کوتاه متعلقه داستانهای نازخاتون متعلّقه داشتم میرفتم سر کارم.. داد زد : _مامان! _ چته سر صبحی؟
برای “آدمها”
چه آنها که برایت “عزیزترند”
چه آنها که فقط “دوستند”
خاطره های “خوب” بساز
آنقدر برایشان “خوب” باش که اگر روزی هرچه بود “گذاشتی” و “رفتی”
در “کنج قلبشان” جایی برایت باشد
تا هر از گاهی بگویند: “کاش بود”
هر از گاهی دست دراز کنند و بخواهند “باشی”
هر از گاهی “دلتنگ” بودنت شوند
می دانم “سخت” است ولی تو “خوب باش”
یک جرعه حال خوب مهمان نازخاتون باشید
ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
استفاده از مطالب سایت نازخاتون فقط با لینک به سایت و ذکر نام نازخاتون مجاز می باشد