قطعه شعری زیبا از امیر رضا باقرپور باغبان

فهرست مطالب

داستان نازخاتون نازخاتون یه حس خوب

قطعه شعری زیبا از امیر رضا باقرپور باغبان

داستانهای نازخاتون

چهار شعر:

 

چه می کنیم؟

چرا؟

آوای مرگ

کیست این بشر؟

 

چه می کنیم؟

 

برای چه نفس می کشیم؟

این زندگی برای کیست؟

همه کس یا هیچ کس؟!

این زندگی برای چیست؟

همه چیز یا هیچ چیز؟!

کار ما چیست؟

ویران کردن یا ساختن؛کشتن یا نجات دادن؛

بودن یا نبودن؟!

چیست کار این آدم ها؟

ساختن یک آبادی در آن دوردست ها؛

به ارزش ویرانی مهربانی ها،دوستی ها؟!

چیست کار این آدم ها؟ نجات دادن خویش با کشتن حیوان ها،

خشک کردن رودها،سوزاندن جنگل ها؟!

چیست کار این آدم ها؟

بودن خویش به قیمت نبودن باقی آدم ها؟!

 

چرا؟

 

چه بگویم از این غم ها؛

از دل های این مردم تنها؟

چه بگویم؟

چرا دیگر گلی نمی روید تا شاد کند

چهره غمگین زمین را؟

چرا دیگر به گوش نمی رسد

صدای خنده کودکی از این خانه ها؟

چرا کم شده است مهربانی ها؛دوستی ها؟

این اوضاع برای چیست؟

اصلا این زندگی برای چیست؟

 

آوای مرگ

 

گوش کن!

گوش کن!

آوای مرگ را می شنوی؟

آوایی که در این نزدیکی

یا در آن دوردست ها

به صدا می آید

و آن هنگام که نجوایش

به گوش تو،من و هر یک از ما که برسد

تمام عمر را در لحظه ای خواهیم دید

و سپس

دیگر هیچ چیز باقی نخواهد ماند!

همه چیز خاتمه خواهد یافت…

 

کیست این بشر؟شعر:

 

 

کیست این بشر؛که چسان

تیغ می کشد پدری،پسرش را

خون برادری همچو رود

بر زمین جاری شد،بدست برادر

و جایی ندارد محبت در دلهایشان

پرپر می کنند گل دوستی را با کینه

و نیست طرحی از عشق

روی بوم قلب هایشان

کیست این بشر؟

 

شاعر: امیررضا باقرپورباغبان

 

 

4.3 6 رای ها
امتیاز این مطلب
guest
5 نظرات کاربران
Oldest
Newest Most Voted
Inline Feedbacks
دیدن تمام نظرات
5
0
لطفا نظرتو در مورد این مطلب بنویسx