
داستان آنلاین کسی پشت سرم آب نریخت قسمت ۱تا۳۰
نویسنده:نیلوفر لاری رمان:کسی پشت سرم آب نریخت قسمت۱ کلاس در سکوت سنگینی فرو رفته بود . تنها صدای قدم های
نویسنده:نیلوفر لاری رمان:کسی پشت سرم آب نریخت قسمت۱ کلاس در سکوت سنگینی فرو رفته بود . تنها صدای قدم های
رمان:کسی پشت سرم آب نریخت نویسنده :نیلوفر لاری قسمت۳۱ _ تا حالا کجا بودی؟ساعت هشت شبه!مگه نگفته بودم غروب برگرد.
رمان:کسی پشت سرم آب نریخت نویسنده:نیلوفر لاری قسمت۶۱ . _ ای وای!پس دوباره چت شد؟ کتاب را پرت کرد طرف
رمان:کسی پشت سرم آب نریخت نویسنده:نیلوفر لاری قسمت۹۱ ” مانی سلام چطوری؟” ” خوبم مادر بابا و مهبد حالشان چطور
رمان:کسی پشت سرم آب نریخت نویسنده:نیلوفر لاری قسمت۱۲۱ فصل امتحانات شروع شده بود و من با وجود تمام گرفتاریهای فکری
برای “آدمها”
چه آنها که برایت “عزیزترند”
چه آنها که فقط “دوستند”
خاطره های “خوب” بساز
آنقدر برایشان “خوب” باش که اگر روزی هرچه بود “گذاشتی” و “رفتی”
در “کنج قلبشان” جایی برایت باشد
تا هر از گاهی بگویند: “کاش بود”
هر از گاهی دست دراز کنند و بخواهند “باشی”
هر از گاهی “دلتنگ” بودنت شوند
می دانم “سخت” است ولی تو “خوب باش”
یک جرعه حال خوب مهمان نازخاتون باشید
ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
استفاده از مطالب سایت نازخاتون فقط با لینک به سایت و ذکر نام نازخاتون مجاز می باشد