
داستان کوتاه ساده دلها
داستان کوتاه ساده دلها داستانهای نازخاتون ساده دل ها یعنی چی که تموم ارثی قراره خرج خیریه و مدرسه
داستان کوتاه ساده دلها داستانهای نازخاتون ساده دل ها یعنی چی که تموم ارثی قراره خرج خیریه و مدرسه
داستان کوتاه متعلقه داستانهای نازخاتون متعلّقه داشتم میرفتم سر کارم.. داد زد : _مامان! _ چته سر صبحی؟
داستان کوتاه فروشگاه بدیمن به صورت آنلاین داستانهای نازخاتون فروشگاه بدیمن صبح شد من و برادرم قرار شد بریم
قصه لئو پسرکوچولویی که دیربه مدرسه می رسد داستانهای نازخاتون لئو پسر کوچولویی که دیر به مدرسه می رسد !
قصه : هِنری پسر شیرینی فروش داستانهای نازخاتون هِنری پسر شیرینی فروش ! یکی بود یکی نبود غیر
داستان کوتاه عیدی خورشید داستانهای نازخاتون داستان: عیدی خورشید مادر یگانه داوری است که بعداز خدا گناه ما هرچه
داستان کوتاه دلفی اسب آبی که دندون درد میگیرد دلفی اسب آبی که دندون درد میگیرد یکی بود یکی
داستان کوتاه تصمیم دشوار داستانهای نازخاتون نویسنده:امیر رضا باقرپور باغبان تصمیم دشوار مامان:الان به نظرتون چیکار کنیم
داستان تدی کوچولو دهانش بوی بدی داره نویسنده:پرستو عبداللهیان داستانهای نازخاتون تدی کوچولو دهانش بوی بدی داره ……. روزی
رمان آنلاین زمستان بی بهار قسمت پانزدهم اثر:ابراهیم یونسی داستانهای نازخاتون ازل روی پیشانیش نوشته بودند. شاید هم ازمایشی
برای “آدمها”
چه آنها که برایت “عزیزترند”
چه آنها که فقط “دوستند”
خاطره های “خوب” بساز
آنقدر برایشان “خوب” باش که اگر روزی هرچه بود “گذاشتی” و “رفتی”
در “کنج قلبشان” جایی برایت باشد
تا هر از گاهی بگویند: “کاش بود”
هر از گاهی دست دراز کنند و بخواهند “باشی”
هر از گاهی “دلتنگ” بودنت شوند
می دانم “سخت” است ولی تو “خوب باش”
یک جرعه حال خوب مهمان نازخاتون باشید
ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید
استفاده از مطالب سایت نازخاتون فقط با لینک به سایت و ذکر نام نازخاتون مجاز می باشد